فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آغَن/

آغن

  1. (قدیم): بن مضارعِ آغندن. و نیز آکندن.
    آغن اصطلاحی رایج در دنیای باستان و در زبان معیار باستان به دو بخش آغ - اَن قابل تجزیه است؛ و هنگامی صرف می‌شده که ملکه سفید یا شاهزاده سفید از اسبی پیاده گردد.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس