فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آمَد/

  اسم مصدر

ویرایش

آمد

  1. (مجاز): خوش‌یمنی، اقبال، بخت، سازگاری بخت. نتیجه، حاصل. آمدن.
  2. آمد و رفت؛ رفت و آمد. بازگشت.

  کهن واژه

ویرایش
  1. آمد ممکن است در زبان معیار باستان به دو کلمه آ - مَد قابل تجزیه باشد؛ که مفهوم کلی از آن، اشاره به آقای مَد، مَمَد، یا محمد بوده است.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس