فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آوار/

آوار

  1. خاک، آجر، گچ، و دیگر مصالح ساختمان که به سبب فرو ریختن سقف یا افتادن دیوار به پایین می‌ریزد. فرو ریختن دیوار و سقف.
    تمام کارمندان بانک زیر آوار ماندند. «عبدالرحیم‌طالبوف»
  1. آزار، رنج، ستم. خراب، ویران. هرج و مرج، بی نظمی. غارت، چپاول. دربه در، آواره.

  کهن واژه

ویرایش
  1. آوار ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آ - وار قابل تجزیه باشد؛ که منظور از وار، داشتن بوده است.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس