فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آویختِه/

  صفت مفعولی

ویرایش

آویخته

  1. ویژگی آنچه از جایی آویزان شده باشد. آویزان شده. معلق.
  2. شُل و متمایل بطرف پایین، چنانکه عضوی از بدن.
  3. (قدیم): دلبسته، علاقمند. مأخوذ، گرفتار.
  1. چنگ زده، تمسک جُسته. مورد سؤال قرار گرفته.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین