فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش

عربی

آوایش

ویرایش
  • /اَئمِّه/

ائمه

  1. جمع امام، ائمه هدی؛ پیشوایان، بزرگان، سران.
  2. امام جماعت، امام پیش نمازان.
  3. الاسماء هفت اسم اول خداوند که «اسماء الهی» نامیده می‌شوند و عبارتند از: حی، عالم، مرید، قادر، سمیع، بصیر و متکلم.

زبان دیگر

ویرایش
  • بهاری
  1. ائمه ممکن است به زبان معیار باستان، همان اِم‌مَو باشد، ام‌موها صنوفی از سائلین دوره‌گرد بودند که در گذشته شهر به شهر، روستا به روستا می‌گشتند، وعظ‌کنان در خانه حتی اندرون خانه گوشه‌ای بیتوته کرده شروع به دعا برای سلامتی سکنه خانه می‌نمودند، دست آخر صاحب‌خانه اغلب بانوان با کاسه‌ای غلات مانند گندم، جو، عدس یا هر چیز دیگر اِم‌مَو را خوشنود می‌‌ساختند.

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ لغت معین