فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَرد/

ارد (قدیم)(گاه‌شماری)

  1. روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، آراد.
  • اسکیتی

  اسم‌خاص

ویرایش

ارد

  1. از اصطلاحات مشترک زبان مادی، اوستایی و سکایی سده هفتم پیش از میلاد است.
    خنیده به توران سیاووش‌گرد/ کز اختر بَنش کرده شد روز ارد (فردوسی)
  • ایرانی

اُرْد

  1. (اُرْد): در گویش گنابادی یعنی جنگجو طلبیدن، مبارز طلبیدن، مهلت‌دهی. ارد دادن.
  2. (اَرِدْ): در گویش گنابادی یعنی بیاورد، پس دهد.
  3. (اَرْد): در گویش گنابادی (گبری) یعنی فرمانده اردو، سرلشکر، رئیس جنگجویان.
  4. (اِرَدَ): در گویش گنابادی یعنی توان، نیرو.
  • انگلیسی

ارد

  1. فرمان، دستور؛ فرمان کسی را خواندن، به حرف کسی اهمیت دادن، فرمان کسی را انجام دادن.

  کهن‌واژه

ویرایش
  1. اَرد ممکن است در زبان معیار باستان بصورت اَلدَ قابل ترجمه بوده که اردشیر (اَلدَشیر) از مشتقات آن است. اردشیر استعاره‌ای بوده از در دست داشتن شیر برای دشمنان.



*نویسه انگلیسی
  • انگلیسی: orod

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ فارسی معین/ فرهنگ شمس
  • تاریخ ماد: ISBN 964-445-106-6