اورع
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
آوایش
ویرایش- /اُرَع/
صفت نسبی
ویرایشاورع (قدیم)
- پرهیزگارتر، پرهیزکارترین، پارسا.
- جناب مجد مجلس سامی، امیر حکیم، امام عالِم، ابرع و اورع. «خاقانیشروانی»
کهن واژه
ویرایش- اِورَع در زبان بهاری معادل اونجا در زبان فارسی است؛ و در زبان معیار باستان ممکن است به دو بخش اِو - رع قابل تجزیه باشد.
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس