(بَ)

فارسی

ویرایش

بِرِدْ :(bered) در گویش گنابادی یعنی برود ، حرکت کند ، رفتن به جایی

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. سرما.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(بُ)

صفت مرکب

ویرایش
  1. عمل بردن (در بازی)
  1. مق باخت.
  2. سود، نف

ریشه‌شناسی

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. نوعی پارچة کتانی راه راه، که یمانی آن معروف

استعاره

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
ایتالیایی

rivincita

vincita

انگلیسی
winning