فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /بود/

  اسم مصدر ویرایش

بود

  1. بن‌ مضارع بودن؛ وجود، هستی، سرمایه.
  2. بود: در گویش تونی و گویش گنابادی یعنی کامل شده ، بود شده.

  مصدر لازم ویرایش

  1. تفت دادن چیزی روی آتش، مانند تخمه و فندق و پسته و بادام و ذرت.

ریشه شناسی۲ ویرایش

  فعل ویرایش

بوَد

  1. مضارع التزامی سوم شخص مفرد از بودن، ممکن است.

زبان دیگر ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • بهاری

  اسم ویرایش

بود

  1. ران، ران انسان یا هر جانور دیگر.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن