فارسی

ویرایش

ریشه شناسی

ویرایش
  • نیاهندوایرانی

آوایش

ویرایش
  • [بِی/زار]

بیزار

  1. آنکه از کسی یا چیزی خوشش نیاید و از او متنفر باشد یا دوری کند.
    بیزار از دو بخش بی - زار تشکیل شده و استنتاج از اصطلاح فوق در زبان معیار باستان، یعنی یکبار زاری کردن یا چنان زاری کردن به‌قول حافظ: بیاد آن یار و دیار چنان بکریم زار ...

  صفت مرکب

ویرایش
  1. بی میل، متن.
  1. فارسی بازار.
  2. بازار. گونه‌ی جمع: بیازره.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش