جغ
(جُ)
اسم ویرایش
- یوغ، چوبی که بر گردن گاو قلبه کش و زراعت کننده ن
فارسی ویرایش
ریشهشناسی ویرایش
- چوبی که دوغ را بدان زنند تا مسکه برآید.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
جِغْ :(jegh) در گویش گنابادی یعنی صدا ، صدا کردن ، فریاد ، گریه ، یادآوری کردن ، دنبال کسی رفتن برای رفتن با هم به جایی یا دنبال کاری
برگردانها ویرایش
- انگلیسی
- fjord