فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /دَنگ/

  اسم صوت

ویرایش

دَنگ (گفتگو)

  1. صدایی طنین‌دار که از برخورد دو چیز سخت به یکدیگر ایجاد می‌شود. صدا، آوا، نوا، هوار.
  2. وسیله‌ای برای کوبیدن برنج. دستگاه قالی‌کوبی.
  3. دَنْگ: در گویش گنابادی یعنی صدا کردن چیزی.

دُنگ (گفتگو)

  1. یک ششم هر چیزی، دانگ.

دِنگ (منسوخ)

  1. چاشنی تفنگ. دنگدان.
  2. دِنْگ: در گویش گنابادی یعنی قطره، ذره، کمی، اندکی، ضربه.
  1. گیج. سرگشته. پریشان. ابله، کودن.



ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین