فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /رُسوم/

رسوم

  1. رسم‌ها؛ آیین‌ها؛ عادات. جمع رسم.
  2. (منسوخ): پولی که ماموران دولتی از مراجعه کنندگان به دستگاه‌های دولتی یا از کسانی که سروکارشان با دستگاه‌های دولتی بود، می‌گرفته‌اند.
  3. (دیوانی): مالیات یا نوعی از آن. در دوره صفوی و پس از آن، مالی که به برخی ماموران عالی رتبه که حقوق رسمی نداشتند یا علاوه بر حقوق داده میشد.



ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین