فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • [رَوان]

روان

  1. نَفْس ناطقه.
  2. (روان‌شناسی): مجموعه قوای ذهنی معطوف به هوش،‌ حافظه، و عاطفه که استعداد و کیفیت رفتاری شخص را مشخص می‌کند.
  3. (ادیان): آنچه موجب زنده بودن جاندار می‌شود، جان، روح‌‌.
  1. آنچه جریان دارد، رونده، حرکت کننده، جاری، ساری.
  2. در حال رفتن.
  1. (مجاز): ملایم و نرم، به‌ آرامی.
  2. بی درنگ، بلافلاصله.

مترادف‌ها

ویرایش

روان‌شاد

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن