فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • نیاهندوایرانی

آوایش

ویرایش
  • /زُو/

زو

  1. (قدیم): ممکن است به نای، توان، طاقت تعبیر می‌شده ولی ریشه آن مبهم است؛ به دریا هم تعبیر می‌شود.
    در شاهنامه پیشوند و پسوند بعضی شاهان است، زوتهماسپ. گاهی هم بجای ذی بکار می‌رود مانند زو منوچهر که بجای ذی‌ منوچهر است.
  2. زو در گویش گنابادی یعنی دره عمیق همراه دارای آبشار یا چشمه ، نام یکی از مناطق ییلاقی و تفریحی گناباد

واژه‌های مشتق شده

ویرایش

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه
  • انگلیسی: zov
  • انگلیسی: zav
  • انگلیسی: zw
  • انگلیسی: zaav

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین