فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /زِین/

زین

  1. (قدیمی): نشیمنی ساخته شده از چرم و چوب که به هنگام جنگ یا سواری بر پشت اسب می‌انداختند.
    ز زین بر گرفتش به کردار باد/ بزد بر زمین دادِ مردی بداد «فردوسی»

  حرف اضافه

ویرایش
  1. ز این، از این.
    زین همرهان سست عناصر دلم گرفت/ شیر خدا و رستم دستانم آرزوست «حافظ»

  گنابادی

ویرایش
  1. زیْنَ: در گویش گنابادی یعنی پله، پلکان، راه پله. زیْن: در یعنی از این، از حالا، از الاّن.

برگردان‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین/ شاهنامه

زبان دیگر

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /زَین/

زین

  1. نیکویی.

  مصدر لازم

ویرایش
  1. آراستن.