فارسی ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • /سُتوه/

  اسم ویرایش

ستوه

  1. بیزار و خسته شدن از کسی یا چیزی.
    یکی جادوی بود نامش ستوه.....گذارنده راه و نهفته پژوه (شاهنامه)
  2. نک استوه.

  صفت ویرایش

  1. خسته و درمانده، افسرده و رنجور، به‌تنگ آمده.

متضادها ویرایش

––––

برگردان‌ها ویرایش