صفحه

فارسی

گونه‌های دیگر نوشتاری

• صفحة

ریشه‌ لغت

• عربی

آوایش

• /صـفحِه/

اسم

صفحه

1. در فارسی هر یک از دو سوی یک ورق کاغذ، مقوا و مانند آن.
2. صفحه مدوری که روی آن موسیقی یا آواز یا گفتار ضبط شده‌است و به کمک گرامافون به صدا درمی آید.
3. بخشی از نسک، کتاب و دیگر
4. رویه و سطح چیزی.
5. کناره چیزی، جانب.
6. چهره، صورت.
7. منطقه، زمین.
8. برگ، ور.

زبان دیگر

• بهاری

آوایش

• /صف/حهَ/

قید

صفحهَ

1. به‌زبان فارسی یعنی صف‌آری، صف‌بلی، به صف شدگان به قطار ایستادگان.

   صفحهَ از دو بخش صف که مفهوم آن مشخص است و حهَ یا حع به معنی جواب مثبت یا بلی است.

––––

برگردان‌ها

ترجمه‌ها

• آذری:‌صحیفه
• فرانسوی:page ^fr,plan ^fr
• ایتالیایی: pagina
• foglio
• انگلیسی: tablet
• sheet
• plate
• plane
• page
• leaf
• lamella
• folio
• disc
• brede
• turntable
• switchboard
• slip sheet
• screen
• sclerite
• roundlet
• rete
• recording
• record
• platter
• platelet
• plaque
• paging
• pagination
• paginal
• pageant
• page frame
• page fault
• lp

• long playing
• long play
• keyboard
• disklike
• disk
• discus
• discoidal
• discoid
• disclike
• disciform
• copperplate
• control panel
• waxing
• title page
• title
• switch board
• plater
• platen
• panel
• paginate
• page printer
• numeric keyboard
• keyboard enirv
• garnet paper
• footnote
• fluoroscope
• entry keydoard
• entablement
• disk flower
• dial
• core plane
• alphanumeric keyboard

• roundle
• roundel
• keyboard perforator
• discifloral
• undersigned
• superscribe
• spectrogaph
• planchet
• flyleaf
• endpaper
• blip
• bedplate
• backboard
• talking book
• dateline
• carry over
• b
• sun disk
• mekeready
• lubber line
• heliogravure
• faceplate
• discography
• anticathode
• galley
• catchword
• escutcheon
• line drawing
• galley proof
• jukebox
• fishplate
• linecut

منابع

• فرهنگ لغت معین