کتاب
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- فارسی
- کِتاب واژه ای پارسی از ستاک : کِت ، کَت ، خَط، خَت، خَراشیدن ، خَراط ، سدای خِرت هنگام تراشیدن ، همچنین هم ریشه با آلمانی : schreiben : s - chreib - en ( شرایبِن ) s = پیش وند = از ، آز ، کامل chreib ( خرَیب ) = خراشیدن ، هم خانواده با واژه ی به نمایان اربی : خَراب : خَر - آب ( چیزی که خراشیده شده ) انگلیسی : schribe در زمان های گُذشته با ابزاری نوک تیز روی سنگ ، گِل ، چوب با کَتبیدن/ خَتبیدن / خراشیدن می نوشتند. کتاب : کِت - آب کِت = خِت< خَط< خِرت< خَراط ( کسی که می خَراشد ) آب = پس وند نام ساز هم چون در : جواب ، جوراب ، شاداب ، . . . که up انگلیسی و آف / اَف پارسی کهن است. ستاک " کَت" برای اینکه سه تایی ( ثلاثی ) شود وات " ب" به آن افزوده شده : کَتَبَ و از روی آن واژه های دیگر برساخته شده اند : کاتب، مکتوب ، مکتب، کتابت. . . پیشنهاد : چَسبیدن ، چَسباندن را برساخت و از آن واژه های دیگری درست کرد : کِتبَنده ، کِتبیده ، کِتبش، کِتبشگاه. . . .
آوایش
ویرایش- /کِتاب/---/خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.کتاب (جمع کتب)
اسم
ویرایشکتاب
- مجموعهای از نوشتهها یا تصاویر بر روی ورقهای نازک، به صورت خطی یا چاپی، صحافی شده، و دارای جلد. نوشته، مکتوب.
- یک اثر چاپی صحافی شده که بیشتر از ۴۹ صفحه داشته باشد و مانند نشریات، تحت یک عنوان ثابت، بهصورت دورهای منتشر نشود.[۱] در پارسی به آن نسک و نامک نیز میگویند. متنی مجلد نسک.
- نبیگ
––––
برگردانها
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین