همسایه
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- فارسی
آوایش
ویرایش- /هم/سایِه/
اسم مرکب
ویرایشهمسایه
- هر یک از دو یا چند نفر که خانه یا محل کارشان نزدیک یکدیگر باشد، مجاور.
- همسایه با اینکه به زبان معیار باستان تعلق ندارد، اما ساختار کلمه به شیوه آن ابداع شده است؛ هم - سایه. اگر در روز آفتابی از کوچهای گذر شود ملاحظه خواهد شد که سایه دو دیوار مجزا به هم چسبیدهاند، پس دو خانه با مالکیت متفاوت اما سایه مشترک یا همسایهاند.
––––
برگردانها
ویرایشترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین