فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /هَوا/

هوا

  1. (شیمی): گازی است بیرنگ و بی‌بو و بی‌طعم و نامریی که تمام کره زمین را فرا گرفته‌، جوّ، فضا.

زبان دیگر

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی
  1. هوی، میل نفس، آرزو. اوضاع، احوال، شرایط.

––––

  استعاره

ویرایش
  1. هوای گرگ و میش گرگ و میش: آغاز روشن شدن هوا در صبح.
  2. هوا پس بودن کنایه از: نامناسب و معمولا خطرناک بودن اوضاع.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن