فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /وَرَع/

ورع

  1. پرهیزگاری، پارسایی، و بالاترین مرحلهٔ تقوا و به معنی ترک کارهای مباح با انگیزه ترس از وقوع گناه.
    به آب دیده بشوئیم خرقه‌ها از مَی...‌..که موسم ورع و روزگار پرهیزست (حافظ)

زبان دیگر

ویرایش
  • بهاری
  1. به معنی دهنده، و به تصریح بدهد.
    اگهَ ورع
    اگه بده!؟

مترادف‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش