پرچم
(پَ چَ)
فارسی
ویرایشریشهشناسی
ویرایشدر لغتنامه دهخدا جزء واژههای پارسی دستهبندی شدهاست
پرچم به معنی کاکل فارسی است و از پرچمیدن مشتق شده است ولی پرچم به معنای درفش و بیرق واژهای ترکی یا مغولی است. پرچم به معنای کاکل در ترکی استانبولی کاربرد دارد ولی با معنی درفش کاربرد ندارد. مراجعه شود به perçem در ویکی واژه ترکی(vikisözlük) که در آنجا پرچم به معنی علامت و سند را زیر قسمت eski türkçe نوشته است که به معنی ترکی باستان است و برای معنی کاکل زیر قسمت köken(ریشه شناسی) نوشته است farsça (فارسی)
اسم
ویرایش- طره، کاکل، منگوله - ای از مو که بر سر نیزه، علم و گردن اسب میآویختند.
- زبانة آتش.
- علم، درفش، رایت.
- بخشهای میله مانند گل که تخمها در آن قرار دارند.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
- لغت نامه دهخدا
اسم
ویرایش- پرچم
- دم گاو در زبان مغولی. درفش، لوا، رایت. تکه ای از پارچه با طرح رنگ شده خاص روی آن که ممکن است سمبل یک کشور یا سازمان مشخص باشد یا معنی مشخصی داشته باشد. یک پرچم به یک میله متصل میشود یا در دست نگه داشته میشود.
برگردانها
ویرایشترجمهها
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ پرچم دارد |
- ایتالیایی
اسم
ویرایش- انگلیسی
- whiff
- vexillum
- standard
- stamina
- stamen
- oriflamme
- flag
- ensign
- blazon
- banner
- unfurl
- stars and stripes
- staminate
- staff
- lanyard
- halyard
- halliard
- guidon
- gonfalonier
- flagstaff
- flagpole
- flagman
- flag waving
- flag git
- flag byte
- fanion
- banneret
- yellow jack
- union jack
- semaphore
- penon
- pennant
- jolly roger
- half mast
- diandrous
- bannerol
- stream
- ole glory
- flagship
- wigwag
- tricolor
- streamer
- stars and bars
- pennon
- liberty pole
- homogonous
- white flag
- penoncel
- pennoncel
- waff
- gonfalon
- crossbones