فارسی ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • /پِیر/

  صفت ویرایش

پیر

  1. آنکه یا آنچه زمان زیادی از عمرش گذشته است، سالخورده.
  2. (تصوف): آنکه مراحل سیر و سلوک را پشت سر گذاشته و سالکان و صوفیان طریقت را راهنمایی و هدایت می‌کند.مراد، مرشد، شیخ، دانا، خردمند.
  3. پیَّر: در گویش گنابادی یعنی پدر ، بابا.

  استعاره ویرایش

  1. پیرِ ... کسی در آمدن متحمل رنج فراوان شدن.
  2. پیرِ ... کسی را در آوردن کسی را به سختی اذیت کردن.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین