پیر
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- /پِیر/
صفت ویرایش
پیر
- آنکه یا آنچه زمان زیادی از عمرش گذشته است، سالخورده.
- (تصوف): آنکه مراحل سیر و سلوک را پشت سر گذاشته و سالکان و صوفیان طریقت را راهنمایی و هدایت میکند.مراد، مرشد، شیخ، دانا، خردمند.
- پیَّر: در گویش گنابادی یعنی پدر ، بابا.
استعاره ویرایش
- پیرِ ... کسی در آمدن متحمل رنج فراوان شدن.
- پیرِ ... کسی را در آوردن کسی را به سختی اذیت کردن.
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین