چراغ
(چِ)
فارسی ویرایش
ریشهشناسی ویرایش
- کلمه فارسی است.در ارمنی باستانی črag است و از زبانهای ایرانی وام گرفته شده است.
اسم ویرایش
- آلتی که در تاریکی آن را روشن کنند و آن دارای اقسامی چند
استعاره ویرایش
- ~ چشمک زن نوعی چراغ راهنمایی که به طور متناوب و لحظهای خاموش و روشن میشود. ؛~ جادو یا ~ علاءالدین چراغی افسانهای منسوب به علاءالدین یکی از پهلوانان داستانهای «هزارو یک شب» که به وسیلة آن کارهای عجیب و سحرآمیز انجام میداد.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
برگردانها ویرایش
|
- ایتالیایی
اسم ویرایش
اسم ویرایش
- انگلیسی
- light
- lamp
- traffic signal
- torch
- stoplight
- stereopticon
- spotlight
- red light
- neon
- magic lantern
- limelight
- lighthouse
- light bulb
- lantern
- lampblack
- kerosine
- kerosene
- indicator lamp
- hurricane lamp
- gaslight
- flashlight
- blowtorch
- beacon
- abat jour
- taillight
- tail lamp
- safelight
- primus
- pole
- lucubrator
- lucubration
- lucubrate
- heater
- headlight
- floor lamp
- flare
- cooker
- bulb
- blinker
- shade
- high beam
- greenlight
- flitter
- burner
- black out
- low beam
- safety lamp
- pilot burner
- hot plate
- footlights