چپ
فارسیویرایش
ریشه لغتویرایش
- فارسی
آوایشویرایش
- /چَپ/
اسمویرایش
چپ
- ویژگی سمتی که وقتی رو به شمال میایستیم، در غرب واقع میشود، مقابل راست.
- چشمی که انحراف دارد، لوچ، دوبین، احول، کج، ناراست. طرف چپ، سمت چپ. واژگون، کسی که با دست چپ کار میکند.
- اصطلاحی سیاسی و آن عنوانی است برای تمام کسانی که در مرامهای سیاسی خود خواستار دگرگونیها و تحولات انقلابی و تند میباشند.
صفتویرایش
- واژگون، واژگون شدن اتومبیل، چپ کردن ماشین.
- کسی که با دست چپ کار میکند، چپ دست.
- چِپَ: در گویش گنابادی به معنای برعکس و برخلافِ هم میباشد.
استعارهویرایش
- چپ افتادن با کسی کنایه از: با کسی بد شدن.
––––
برگردانهاویرایش
ترجمهها
|
منابعویرایش
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین