فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /گَرد/

گَرد

  1. منسوب به کرده، کنایه از گردوغبار، ذرات ریز خاک که به هوا بلند شود، غبار. خاک نرم که بر روی چیزی نشسته باشد، خاک.
  2. گشتن، گردیدن، مسافرت کردن.
    گرد پسوند برخی کلمات مانند ولگرد، بیابان‌گرد، صحراگرد، جهانگرد، دوره‌گرد.

ریشه شناسی۲

ویرایش

گِرد

  1. حلقه، دایره، هر چیز مفتول و لوله مانند.
  2. دوروبر و اطراف چیزی. هر چیزی که به شکل دایره یا گلوله باشد.

ریشه شناسی۳

ویرایش

گُرد

  1. دلیر، پهلوان، دلاور.
  2. گُرْدَ :در گویش گنابادی یعنی کُلّیه.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین