access

انگلیسی

ریشه‌شناسی

گرفته شده از واژهٔ فرانسوی accès یا از لاتین accessus، مجهول کامل accēdō («نزدیک شدن، دست یافتن») ، از ad («به سوی، به، در») + cēdō («جابجا شدن، جاری شدن»)

آوایش

• آوا-ان: ăkʹsĕs, آیپا: /ˈæk.sɛs/, سمپا: /"{ksEs/

• noicon

  (پرونده)

• خط تیره‌گذاری: ac‧cess

اسم

access (جمع accesses یا -)

1. (ناشمردنی) راه یا وسیله‌ای برای دست یافتن یا ورود، ورودی، محل گذر
2. All access was thronged. - Milton
3. تمام راه‌ها بسته بود (از شدت جمعیت)
4. .
5. (ناشمردنی) دست‌یابی، ورود، پیشروی.
6. (ناشمردنی) حق یا توان دست‌یابی یا ورود، اجازه ی ورود، دسترسی، پذیرش
7. c. 1600, William Shakespeare, The Tragedy of Hamlet Act 2 Scene 1

   I did repel his fetters, and denied His access to me. - Shakespeare, Hamlet, II-i

8. (ناشمردنی) اجازهٔ دخول (در رابطهٔ جنسی)
9. ، پذیرش داشتن رابطهٔ جنسی
10. در بحث‌های قانونی:

    در طول دورهٔ حفاظت (coverture)

11. دسترسی شوهر به همسر ادامه خواهد داشت مگر آنکه مخالفتی صورت گیرد.
12. (شمردنی)

حملهٔ ناگهانی، نمایان شدن نشانه‌های بیماری، شروع بیماری (با شدت زیاد)

1. .
2. The first access looked like an apoplexy. - Burnet
3. نخستین نشانه، شبیه سکته بود.
4. (شمردنی)

فوران احساسات، رفتار هیجانی، احساساتی شدن، رسیدن به خشم یا نفرت

1. 1946: Arnold J. Toynbee, A Study of History (Abridgement of Volumes I-VI by D.C. Somervell)

2. It appears that, about the middle of the fourth century of the Christian Era, the Germans in the Roman service started the new practice of retaining their native names; and this change of etiquette, which seems to have been abrupt, points to a sudden access of self-confidence and self-assurance in the souls of the barbarian personnel which had previously been content to 'go Roman' without reservations.

   به نظر می‌رسد در میانهٔ سدهٔ چهارم میلادی در دوران حکومت مسیحیت، ژرمن‌های در خدمت رومی‌ها، تلاشی را برای بازگرداندن و دستیابی به نام‌های محلی خود شروع کردند، این تغییر نام که به نظر فرایندی ناگهانی بود، باعث فوران احساس اعتماد به نفس و اطمینان از خود در روح بربرها (افرادی که وحشی خوانده می‌شدند)

3. شد کسانی که...
4. (ناشمردنی) (قانون)

حق دیدن فرزند برای پدر یا مادری که اجازهٔ سرپرستی فرزند خود را ندارد.

1. (ناشمردنی) (رایانه)

فرایند جایگذاری داده‌ها در حافظه.

1. (ناشمردنی) (اینترنت)

اتصال به شبکه، برقراری ارتباط با یک برنامهٔ رایانه‌ای یا اینترنت.

عبارت‌های گرفته شده

• direct access
• random access
• remote access

قالب‌های مرتبط

• accede
• accessary
• accessible
• accessibility
• accessibly
• accession
• accessory

برگردان در دیگر زبان‌ها

راهی برای دستیابی

• بوسنیایی: pristup bs(bs)
• بلغاری: достъп (bg) m (dostǎp)
• چکی: přístup cs(cs) 
• هلندی: toegang, toegangsweg, passage
• اسپرانتو: aliro
• استونیایی: pääs
• فنلاندی: pääsy fi(fi)
• فرانسوی: accès (fr) m
• آلمانی: Zugang (de) m
• یونانی: πρόσβαση (el) f (prósvasi), προσπέλαση (el) f (prospélasi)
• عبری: גישה (gisha)
• ایتالیایی: accesso (it) m

• لتونی: piekļuve
• زبان مالت: aċċess

1. نروژی:

• • Bokmål: adgang , tilgang
  • Nynorsk: åtgang , tilgang
• لهستانی: dostęp (pl) m
• پرتغالی: acesso (pt) m
• رومانیایی: acces n
• روسی: доступ (ru) m (dóstup)
• اسپانیایی: acceso es(es) 
• سوئدی: ingång sv(sv) c., passage (sv) c, väg (sv) c

نزدیکی، ورود

• بلغاری: достъп , подход (bg) (podhod)
• چکی: přístup cs(cs) 
• هلندی: benadering (nl)
• استونیایی: pääs
• فنلاندی: pääsy fi(fi)
• فرانسوی: approche مونث (act of approaching)

, entrée مونث (act of entering)

• آلمانی: Zugang (de) m
• یونانی: πρόσβαση (el) f (prósvasi), προσπέλαση (el) f (prospélasi)
• ایتالیایی: accesso (it) m
• زبان مالت: aċċess
• لهستانی: dostęp (pl) m
• رومانیایی: apropiere f, acces n
• سوئدی: åtkomst c

حق یا توان دسترسی یا ورود

• بلغاری: достъп (dostǎp)
• چکی: přístup cs(cs) 
• هلندی: toegang, toegangsrecht, toelating
• استونیایی: pääs
• فنلاندی: pääsy fi(fi)
• آلمانی: Zugang (de) m
• یونانی: ελευθεροκοινωνία (el) f (eleftherokoinonía)

• مجارستانی: hozzáférés, bejárás

1. نروژی:

• • Bokmål: adgang , tilgang
  • Nynorsk: åtgang , tilgang
• لهستانی: dostęp (pl) m
• پرتغالی: acesso (pt) m
• رومانیایی: acces m, n
• سوئدی: tillgång c, tillträde c

اجازهٔ دخول (در رابطهٔ جنسی)

# "

• هلندی: instemming nl(nl)

• سوئدی: tillgänglighet c

بروز ناگهانی نشانه‌های بیماری

• بلغاری: пристъп (pristǎp)
• هلندی: toeval (nl), aanval (nl)
• فرانسوی: accès (fr) m
• یونانی: παροξυσμός (el) m (paroxysmós), ξέσπασμα (el) n (xéspasma), έκρηξη (el) f (ékrixi)

• نروژی: anfall (no) n
• پرتغالی: acesso (pt) m
• سوئدی: anfall n, utbrott n

فوران احساسات

• هلندی: aanval (nl), uitval nl(nl)
• فرانسوی: accès (fr) m
• یونانی: παροξυσμός (el) m (paroxysmós), ξέσπασμα (el) n (xéspasma), έκρηξη (el) f (ékrixi)

• نروژی: anfall n, utbrudd n
• پرتغالی: acesso (pt) m
• سوئدی: anfall n, utbrott n

حق ملاقات فرزند برای یک نفر

• هلندی: bezoekrecht خنثی
• مجارستانی: láthatás

• نروژی: besøksrett m
• سوئدی: umgängesrätt c

در رایانه: فرایند جایگذاری داده‌ها در حافظه

• فرانسوی: accès (fr) m
• آلمانی: Zugriff (de) m
• یونانی: πρόσβαση (el) f (prósvasi), προσπέλαση (el) f (prospélasi)
• ژاپنی: アクセス (ja) (akusesu)

• نروژی: aksess (no) m
• لهستانی: dostęp (pl) m
• پرتغالی: acesso (pt) m
• اسپانیایی: acceso es(es) 

ارتباط با یک برنامهٔ رایانه‌ای یا اینترنت

• آلمانی: Zugriff (de) m
• یونانی: πρόσβαση (el) f (prósvasi), προσπέλαση (el) f (prospélasi)
• ژاپنی: アクセス (ja) (akusesu)

• نروژی: aksess (no) m, tilgang no(no) 
• لهستانی: dostęp (pl) m
• اسپانیایی: acceso es(es) 
• ترکی: erişim

فعل

access (سوم شخص مفرد حال ساده access، حال استمراری es، گذشته ساده و گذشته استمراری accessed)

1. (با مفعول)
2. بدست آوردن حق دسترسی.
3. (با مفعول)

(رایانه)

1. داشتن دسترسی به داده‌ها یا اطلاعات.

   I can't access most of the data on the computer without a password.

   من بدون گذرواژه نمی‌توان به بیشتر اطلاعات روی رایانه دسترسی داشته باشم.

برگردان در دیگر زبان‌ها

بدست آوردن دسترسی

• هلندی: toegang hebben (tot)

, bereiken, verkrijgen

• فنلاندی: päästä käsiksi
• نروژی: få tilgang

• پرتغالی: acessar (pt)
• اسپانیایی: acceder es(es)
• سوئدی: göra åtkomlig, ta fram

رایانه: داشتن دسترسی به اطلاعات

• هلندی: toegang hebben (tot)
• فنلاندی: päästä käsiksi
• آلمانی: Zugang haben
• مجارستانی: hozzáfér

• نروژی: aksessere
• پرتغالی: acessar
• اسپانیایی: acceder es(es)
• سوئدی: ha åtkomst

منابع

• واژهٔ access در in Webster’s Revised Unabridged Dictionary, G. & C. Merriam, 1913

فارسی

ریشه‌شناسی

• [[* واژهٔ [۱] و dictionary.com/nph
• واژهٔ access در OneLook Dictionary Search

آمار

• واژه‌هایی که بیشترین کاربرد را داشته‌اند، پیش از ۱۹۲۳: ordinary · forms · complete.access · ways · grave · serious