tough
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ چقرمگی دارد |
انگلیسی
ویرایشریشهشناسی
ویرایشگرفته شده از tōh از انگلیسی باستان
آوایش
ویرایش- آیپا: /tʌf/
خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.noicon (پرونده) - پساوند انگلیسی:-ʌf|-ʌf
- خطای لوآ در پودمان:script_utilities در خط 261: attempt to concatenate local 'face' (a nil value).
صفت
ویرایشخطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
- قوی و هم زمان انعطاف پذیر و کشسان، محکم
- The tent, made of tough canvas, held up to many abuses.
- چادر از الیاف محکمی ساخته شدهاست.
- The tent, made of tough canvas, held up to many abuses.
- (دربارهٔ غذا) آنچه به سختی بریده یا جویده شود.
- To soften a tough cut of meat, the recipe suggested simmering it for hours.
- برای نرم کردن رشتههای محکم گوشت، دستور پخت پیشنهاد میدهد برای چند ساعت آن را آبپز کنیم.
- To soften a tough cut of meat, the recipe suggested simmering it for hours.
- سرسخت، پرطاقت، از نظر جسمی مقاوم در برابر سختیها
- Only a tough species will survive in the desert.
- تنها گونههای مقاوم میتوانند از این بیابان جان سالم به در ببرند.
- Only a tough species will survive in the desert.
- سرسخت، سمج، پایدار در باورها.
- He had a reputation as a tough negotiator.
- او به عنوان گفتگوکنندهٔ سرسخت شناخته شدهاست.
- He had a reputation as a tough negotiator.
- (آب و هوا) خشن، شرایط سخت آب و هوایی
- کسی که اهل داد و بیداد و دعوا است، گردن کلفت، ناهنجار اجتماعی، قُلدر
- A bunch of the tough boys threatened him.
- یک دسته پسر غُلدور او را تهدید کردند.
- A bunch of the tough boys threatened him.
- (دربارهٔ یک سوال) سخت، مشکل، طاقت فرسا، آنچه در برابر آن به شکیبایی و استقامت نیاز است.
- (علم مواد) آنچه پیش از شکست دچار تغییر شکلهای پلاستیک میشود، چقرمگی.
عبارتهای گرفته شده
ویرایشبرگردان در دیگر زبانها
ویرایشچقر، آنچه جویدنش سخت باشد
|
از نظر جسمی با استقامت، پُرطاقت
شرایط سخت و خشن
|
|
طاقت فرسا، مشکل
|
حرف ندا
ویرایش- (بی ادبانه و کوچه بازاری): برای نشان دادن بی تفاوتی و بی اهمیتی نسبت به چیزی
- If you don't like it, tough!
- دوستش نداری! به جهنم
- If you don't like it, tough!
اسم
ویرایشخطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
- گردن کلفت، کسی که آنچه میخواهد را به زور بدست میآورد، قُلدر.
- They were doing fine until they encountered a bunch of toughs from the opposition.
- آنها داشتند خوب پیش میرفتند تا آنکه با یک دسته گردن کلفت از طرف مقابل روبرو شدند.
- They were doing fine until they encountered a bunch of toughs from the opposition.
فعل
ویرایشخطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
- تاب آوردن، طاقت داشتن
- محکم شدن