رنگ آبی

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آبِی/

آبی

  1. آبو: برادر مادر، خال، خالو.
  2. نوعی انگور.
  3. نوعی زراعت که آبیاری می‌شود، مقابلِ دیمی.

  صفت نسبی

ویرایش
  1. یکی از سه رنگ اصلی (زرد، قرمز، آبی).
  2. به، سفرجل.
  3. آب دار ، دارای آب.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین