فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آب/گیر/

آب‌گیر

  1. (جغرافیا): آبریز، برکه، تالاب، استخر، حوض.
  2. (کشاورزی): ساختمانی در کنار آبِ سطحی که از آن آب برداشت می‌کنند، نوعی آب‌انبار.
  1. ظرفی که در آن آب یا گلاب ریزند.
  2. خادم حمام.
  3. کسی که سوراخ ظرف‌هایی مانند سماور یا آفتابه را با موم مذاب یا قلع می‌گرفت.
  4. گنجایش حوض یا هر ظرف دیگری.

برگردان‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن