فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آغِشته/

  صفت مفعولی ویرایش

آغشته

  1. آلوده شده، مخلوط شده با چیزی. خیسانده، نم داده.
  2. به زبان فارسی است و به معنی غرسیده، مرتع‌شده، مملو از، پر شده و ... می‌باشد.

  کهن واژه ویرایش

  1. آغشته ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آ - غِشته قابل تجزیه باشد؛ و غِشته به معنی زمستان یا زمستان هست، بوده است.[۱]

واژه‌های مشتق شده ویرایش


برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس
  1. توجیح دیگر به معنی پا یا پا هست، می‌باشد.