فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آگَنده/

آگنده

  1. پر شده یا لبریز شده از چیزی بویژه کینه و دشمنی در دل.
    دو خونی همان با سپاهی گران/ برفتند آگنده از کین سران «فردوسی»

منابع

ویرایش
  • شاهنامه/ فرهنگ شمس

زبان دیگر

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • بهاری

آوایش

ویرایش
  • /آ/گَنده/

  اسم مرکب

ویرایش

آگنده

  1. مترادف گند زدن کسی یا طایفه‌ای در زبان فارسی؛ ترجیحاً در این کلمه گند فردی از قوم «آ» که شاید قوم عا یا عاد باشد.
    عا گَندهِ.
    گند عا.