خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
اثر نماندن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
اسم مرکب
۱.۴
مترادفها
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اَثَر/نَماندَن/
اسم مرکب
ویرایش
اثرنماندن
از کسی یا چیزی باقی نماندن: به کلی نابود کردن یا شدن او یا آن.
مترادفها
ویرایش
اثر
،
اثر انگشت
،
اثر داشتن
،
اثر گذاشتن
،
اثر کردن
،
اثر نهادن
،
اثر بخشیدن
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن