فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /اَثَر/

اثر

  1. نشان و علامتی از کسی یا چیزی که بوجود او یا آن دلالت کند. تأثیر.
  2. نشان و علامت باقی مانده از هر چیز. جای پا، نشان قدم. حدیث، روایت. تألیف، تصنیف. یادبود. داغ.

  کهن واژه

ویرایش
  1. اثر در زبان بهاری به معنی وزیدن باد ملایم است، اما در زبان معیار باستان به دو بخش اَ - ثَر و یه معنی پهن کردن چیزی مانند انگور برای خشک شدن روی زمین با پیشوند «اَ» که علامت ندا یا تعجب است.

واژه‌های مشتق شده

ویرایش



ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس