اثمد
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
آوایش
ویرایش- /اَثمَد/
اسم
ویرایشاثمد (قدیم)
- یا اِثمَد، به معنی سنگ سرمه، سرمه.
- عادت خوبت براند بر دل فرمان خویش/ دیدهٔ اقبال را اکنون چون اثمدی. «سنایی غزنوی»
کهن واژه
ویرایش- اثمد ممکن است در زبان معیار باستان به صورت آس - مد قابل تجزیه باشد، که اصطلاح «مَد» احتمالا با ماد مترادف بوده و سرمه شاید از فرهنگ مادیهای ایران باشد.[۱]
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس
پانویس
ویرایش- ↑ البته سرمهکشی در میان فراعنه مصر باستان معمول بوده اما به استناد شاهنامه کیکاووس بدان سرزمین سیطره یافت و احتمالا سرمه یا اخذ شده یا داده شده.