اخف
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
آوایش
ویرایش- /اَخَف/
صفت
ویرایشاخف (قدیم)
- ملایمتر. کموزنتر.
- هر دو را به اخف وجوه از حضور اخراج ... فرمود. «قائممقام فراهانی»
کهنواژه
ویرایش- اخف ممکن است در زبان معیار باستان بصورت اَ - خَف قابل تجزیه باشد؛ که مفهومی مانند بسته شدن، خفه شدن مجرا یا دریچهای مانند مجرای هواکش تنور بوده است.
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس