فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • نیاهندوایرانی

آوایش

ویرایش
  • /بَرین/

بَرین

  1. در برخی جملات و سخن‌ها بجای «بر این» صرف می‌گردد.
    چو کیخسرو آمد برین روی آب.....ازو دور شد خورد و آرام و خواب (شاهنامه)
  2. (صفت‌نسبی): اعلیٰ، بالایی. بهشت برین.

زبان دیگر

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • پهلوی

بُرین

  1. قاش یا قاچ، بُرشی از خربزه یا هندوانه.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین