تاج کیان

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • پهلوی
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ تاج دارد

آوایش

ویرایش
  • [تاج]، [tɒdʒ]

تاج

  1. دیهیم، نخستین بار کیومرث آن را بر سر نهاد.
    چنین است آغاز و فرجام جنگ ..... یکی تاج یابد یکی گور تنگ
  2. کلاهی که به نشانه پادشاهی و فرمانروایی بر سر می‌گذارند؛ افسر.
  3. (جمع): کلاه ترک، ترکِ درویشان، کلاه قاب‌دوزی‌شدهٔ صوفیان.
  4. (استعاره): قسمت آشکار و مرئی دندان که از لثه خارج و از مینا پوشیده است‎.
  5. (مجاز): بلندمرتبه.

ریشه‌شناسی۲

ویرایش
  • عربی
  1. کلاه جواهرنشان که پادشاهان بر سر گذارند؛ افسر.

ریشه‌شناسی۳

ویرایش
  1. هر چیز مانند تاج

منابع

ویرایش

برگردان‌ها

ویرایش