خل
فارسی ویرایش
ریشه شناسی ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- [خُل]
اسم ویرایش
خُل
- آنکه رفتار و حرکاتش عاقلانه نیست؛ ابله، احمق، نادان، چل.
ریشه شناسی۲ ویرایش
خَل
- (قدیم): خلیدن.
- (عربی): سرکه.
ریشه شناسی۳ ویرایش
خِل
- آب بینی.
- خِلْ: در گویش گنابادی یعنی آب دماغ ، آب بینی
- خَلَ: در گویش گنابادی یعنی خاله ، خواهر مادر
آذری ویرایش
- ترکی
- خله. خیل. خلم: خلطی که از بینی انسان یا جانوران برآید.
واژههای مشتق شده ویرایش
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن