درشمیدن
فارسی ویرایش
ریشه شناسی ویرایش
- ایرانی
آوایش ویرایش
درشمیدن
- (فیزیک): مکیدن، آشامیدن. در خود گرفتن کامل انرژی. (مثل: تابش یا صدا)
- به درون شمیدن(آشامیدن/جذب کردن)
- ماده بدون بازتال یا تراگسل.[۱]
مترادفها ویرایش
- درآشامیدن
- جذب کردن به درون
واژههای وابسته ویرایش
- درشمیدنی، درشمندگی، درشمنده، درشمگر، درشم، باند درشمی، همگر درشم، خم درشم، آرنگ درشم، خطهای درشمی، میغ درشمی، بیناب درشمی، درشمایی، وابر درشمایی
پانویس ویرایش
- ↑ حیدری ملایری، م. فرهنگ ریشه شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک، ۲۰۰۵
––––
برگردانها ویرایش
منابع ویرایش