عشق
فارسیویرایش
ریشه لغتویرایش
- فارسی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ عشق دارد |
آوایشویرایش
- /عِشق/
عشق
- منسوب به عاشق، دوست داشتن به حد افراط.
- شیفتگی؛ دلدادگی؛ دلبستگی و دوستی مفرط.
- عامیانه: معشوق.
- اوستایی: ایشکا، خواست، خواهش، میل، -ایش: خواستن، میل داشتن، آرزو كردن، جستجو كردن.
زبان دیگرویرایش
ریشه لغتویرایش
- بهاری
آوایشویرایش
- /عَ/ شَق/
قیدویرایش
زبان دیگرویرایش
ریشه لغتویرایش
- عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت چه سخنها که خدا بامن تنها دارد، عشقم.
––––
برگردانهاویرایش
ترجمهها
|
|
|
منابعویرایش
- فرهنگ لغت معین