(غِ شّ)

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

مصدر لازم ویرایش

  1. خیانت کردن.
  2. فریب دادن.
  3. کدورت.

مصدر متعدی ویرایش

  1. آمیختن هر چیز کم بها در هر چیز گرانبها و ناخالص کردن آن.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

(غَ) (اِم

صفت ویرایش

  1. گرفته شده از عربی به معنای بی هوشی، مدهوشی. ؛~ُ ریسه رفتن به خود پیچیدن بر اثر خندة شدید و طولانی.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها ویرایش

ایتالیایی

اسم ویرایش

epilessia

اسم ویرایش

svenimento

انگلیسی
syncope