(نَ ظَ)

مصدر متعدی

ویرایش
  1. نگاه کردن، نگریستن،نگر، نگرش، انگار، انگاره، انگاشتن،
  2. به نظر آوردن.
  3. مورد توجه قرار دادن چیزی را به جهت دفع چشم زخم.

===صفت

  1. فرشته
  1. فکر، اندیشه، رأی.
  2. جهت، جنبه.
  3. وضع دو ستاره نسبت به یکدیگر (نجوم)

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش

opinion

ایتالیایی

opinione

idea

occhiata

parere

suggerimento

انگلیسی
waff