فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /نَفَر/

نفر

  1. واحد شمار انسان، شتر، نخل.
    نفر ممکن است در زبان معیار باستان به دو جزء نه - فَر قابل تجزیه باشد، و کنایه از فردی غیره نژاد پری بوده است.
  2. (گفتگو): پرسنل، کارمند، کس، فرد. گروه، گروه مردم.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین