فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • پارسی باستان

آوایش

ویرایش
  • /هور/

هور

  1. نژادی قدیم و سفیدپوست، هوریان.
    برین گونه تا تیره شد جای هور ..... همی بود بر دشت هر گونه شور (شاهنامه).
  2. وئور: مصدر فعل زدن، بزن.

زبان دیگر

ویرایش
  • عربی
  1. آفتاب، خورشید. خور.
  2. ستاره بخت، طالع.



ترجمه
  • انگلیسی: sun
  • پارسی باستان: huar

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین/ تاریخ ماد، ص ۳۴۵