پیل
همچنین ببینید: فیل
فارسی
ویرایشریشه شناسی
ویرایش- نیاهندوایرانی
آوایش
ویرایش- [پیل]
اسم
ویرایشپیل
- یا فیل. ممکن است اصطلاح باستانی میان پیل و فیل، پیل صحیحتر باشد و پی در ساختار کلمه به معنی چربی عامل چاقی و بزرگی است.
- درفش بزرگان و پیل و سپاه ..... بسازید روشن یکی زرمگاه
- یکی از مهرههای شطرنج به شکل فیل.
ریشهشناسی ۲
ویرایش- فرانسوی
اسم
ویرایش- دستگاهی که نیروی حاصل از فعل و انفعالات شیمیایی را به صورت الکتریستة جاری درمی آورد.
ریشهشناسی ۳
ویرایشاسم
ویرایشپیَّلَ :(pyyala) در گویش گنابادی یعنی پیاله ، ظرف کوچک از جنس سفال که برای خوردن چای استفاده میشود. پیل: در گویش لری به "پول" گفته می شود.
ریشه شناسی ۴
ویرایشمنابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
برگردانها
ویرایشترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
سیوندی
ویرایشاسم
ویرایشپیل (pil)