خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
کوچکردن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
اسم مرکب
۱.۴
مترادفها
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/کوچ/کردَن/
اسم مرکب
ویرایش
کوچکردن
رفتن از جایی به جای دیگر با خانواده و وسایل و لوازم زندگی به قصد اقامت؛ مهاجرت کردن.
پدرش ... به دهِ مجاور یعنی
سگزآباد
کوچ کرده بود. «
آلاحمد
»
مترادفها
ویرایش
کوچ
،
کوچان
،
کوچوبنه
،
کوچعشایر
،
کوچنشین
،
کوچبرکوچ
،
کوچدادن
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن