فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آشُفته/رای/

آشفته‌رای

  1. (قدیمی): سرگشته، متحیر.
    خرَد در ذات او آشفته رایی/ طلب در راه او بی‌دست و پایی. «جامی»

واژه‌های مشتق شده

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن