ابو
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
آوایش
ویرایش- /اَ/بو/
قید
ویرایشابو
ریشه شناسی۲
ویرایشاسم
ویرایش- عربی: (از اسماء سته)
- اب، پدر. ضح - در عربی در حالت رفعی این کلمه را به صورت «ابو» و در حالت نصبی «ابا» و در حالت جری «ابی» گویند و غالباً در آغاز کنیه مردان درآید مانند ابن و گاه در آغاز بعضی اسمهای جنس. فارسی زبانان رعایت حالتهای سه گانه نحو عربی را نکنند و نیز گاه در هنگام ضرورت و یا غیرضرورت []همزه]] آغاز این کلمه را بیندازند: بوتراب، بوعلی. و گاه همزه و واو هر دو را بیندازند: بلقاسم ابوالقاسم، بسحق ابواسحق و گاه به صورت «با» به کار برند چون: بایزید.
واژههای مشتق شده
ویرایش
––––
برگردانها
ویرایشترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین